خط کوفی مغربی و مشرقی

نخستین نوع خوشنویسى که قرآن کریم به آن نوشته شد «خط کوفى» بود. بعد از ظهور اسلام در ایران، این خط نیز رواج یافت. به مرور زمان خط کوفی مغربی و مشرقی از دل خط کوفی اولیه بیرون آمد. پس با ما همراه باشید با بررسی انواع خط کوفی، بخصوص خط کوفی مغربی و مشرقی.
روز گذشته، ساعت 22:54
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
خط کوفی مغربی و مشرقی

خط کوفی
خط کوفی در قرن اول به صورت ساده خود با رسم خطوط مکّی و مدنی و کوفی نوشته می‌شد، و در تنویع و تحسین و زیبایی آن تلاشی نمی‌کردند. در اواخر حکومت بنی امیّه و اوایل بنی عباس که خط کوفی از عربستان فراتر رفته بود و در کشورهایی مانند ایران و آسیای صغیر و مصر و شمال آفریقا گسترش پیدا کرده بود کم کم اقلام دیگری از آن استخراج و انواع مختلفی از آن به وجود آمد این خط در طول سه قرن مورد توجه قرار گرفت و در تمام شئون اجتماعی درخشید.

در الوسیط آورده شده که خط کوفی در دولت عباسی به مقامی از زیبایی در رسم و شکل رسید و انواع خط کوفی از پنجاه نوع بیشتر شد که مشهورترین آنها کوفی محرّر، مشجر، مربع، مدور و متداخل بود.

بعد از رواج اقلام سته که شامل خط محقق و ریحان و نسخ و ثلث و توقیع و رقاع خط کوفی از رونق افتاد ولی تا قرن هفتم و هشتم هم مورد استفاده بود و بعد از آن در کتیبه‌ها و سر سوره‌های قرآن و عنوان‌های کتاب‌ها امثال این‌ها کاربرد داشت و کم کم موارد استفاده از آن کم شد تا حدود قرن یازدهم که هزار سال از عمر این خط گذشته بود یکباره با تمام انواع خود به فراموشی سپرده شد اما امروزه در بعضی از کشورهای اسلامی انواعی از این خط زنده شد.

در تاریخ الخطّ العربی وآدابه آمده است که در مصر برای گسترش این خط تلاش کردند واستاد کبیر یوسف احمد در مصر این کار را تجدید و انتشار داد ایشان رساله کوچکی  در این مورد نوشته اند و انواع کوفی را درآن آورده اند از نوشته‌ها و کتاب‌ها و دفترچه‌های رسم الخط (کراسات: دفترها) هم مشخص می‌شود که در سایر کشورهای اسلامی عنایت کمی به این خط شده و گاهی نمونه‌هایی از آن نوشته و منتشر می‌شود در ایران امروزه اندکی در کتیبه و سرلوحه‌ها برای تجملی نمودن قطعات و پشت جلد کتاب‌ها و عناوین به کار می‌رود.

تقسیم خط کوفی
خط کوفی با همه انواع و اقسام خود به دو دسته تقسیم می‌شود خطوط کوفی مشرقی و خطوط کوفی مغربی.

خطوط کوفی مغربی
قیروانی(اندلسی، قرطبی، فاسی) تونسی،جزائری، سودانی.
در کتاب انتشار الخط العربی در صفحه۷۶ آمده که خط مغربی از خط کوفی قدیم گرفته شده و قدیمی‌ترین خطی که از خط مغربی به دست آمده به قبل از سال ۳۰۰ هجری به خط قیروانی می‌رسد که منسوب به قیروان پایتخت مغرب معروف است. در دولت اغلبیّه‌(امیران عرب در سرزمین افریقیه) زمانی که مغرب از خلافت عباسی جدا شد و پایتخت دولت اغلبیه مرکز علمی مغرب شد قیروان اهمیت زیادی پیدا کرد و خط مغربی زیباتر شد و رونق بیشتری پیدا کرد و چون پایتخت از قیروان به آندلس انتقال پیدا کرد این خط هم به خط اندلسی یا قرطبی معروف شد خط قرطبی خطی دوار و قوسی بود بر خلاف خط قیروانی که مستطیل و زاویه‌دار بود.

هوداس در کتاب خود محاوله فی الخط المغربی می‌گوید با اینکه مغرب مراکز علمی و پایگاه جامعه‌های بزرگ بوده خطش منحصر به چهار خط است و از آن بیشتر نیست قیروانی، اندلسی، فاسی، سودانی.

و اگر برحسب جهت‌ها خط مغربی را تونستی و جزایری و مغربی نامگذاری کنیم کافی است.

امروزه در شمال آفریقا چهار نوع خط رواج دارد که همه آنها را مغربی می‌دانند که عبارتند از: تونسی، جزائری، فاسی، سودانی.

در این میان خط تونسی با نسخ آمیخته است و شباهتی با خط مشرق دارد  به نظر می‌رسد که این خط نسخی است که بد نوشته شده باشد و حروف آن پشت سر همه سطرها را پر کرده باشد اما با نظم و ترتیب خاصی است این خط جای خط قیروانی را گرفت و در الفبای تونسی نقطه فاء و قاف با مشرقی متفاوت است نقطه فاء را زیر و یک نقطه قاف را در بالا می‌گذارند و این اختلاف میان خط مشرقی و خط مغربی این است که اصلاحات ابن مقله رواج خط کوفی را از مشرق برکنار کرد و این اصلاحات برای مغرب تاثیری نداشت و بنای خط مغرب و اندلس بر خط نسخ نبوده است بین الفبای خط مغربی و مشرقی هم تفاوت‌هایی وجود دارد الفبای مغربی از لحاظ ترتیب این گونه است:
الف ب ت ث ج ح خ د ذ  ر ز ط ظ ک ل م ن ص ض ع غ ف س ش هـ و لا ی.

کتابت الجزایری
در تمام سرزمین الجزایر این کتابت یکسان نیست قسمتی شباهت به خط تونسی و قیروانی دارد و دارای سطرهای درشت و شکل‌های کوتاه و لام و نون و یا در آن مدور است و با زاویه‌های تند است و سخت خوانده می‌شود که این خط مختص به قسطنطنیه در الجزایر در غرب شهر تونس است از نظر درشتی کلمات نقطه مقابل کتابت غرب مغرب است که دارای سرعت است  در الجزایر گاهی خط اندلسی هم استفاده می‌شود ولی از تیزی و تندی خط فاسی بهره مند شده است.

خط فاسی
خط فاسی که در حروف(نون یا آخر، واو، لام، صاد، جیم و امثال آن‌ها) مدور است و با این صفت از بقیه خطوط متفاوت است و در مغرب اقصی رایج است و دارای گستردگی و سادگی می‌باشد و این خط از آندلسی گرفته شده و با وجود ناهمواری و شدت خود حروف منظمی دارد بخشی به نام وهران در همسایگی مغرب اقصی است که تقریباً همه مردم آنجا از خط فارسی استفاده می‌کنند زیرا اهالی آن در شهر فارس درس می‌خوانند و به وهران برمی‌گردند و خطشان نوعی از خط فارسی می‌باشد.

خط سودانی
خط سودانی خطی بزرگ و درشت است و زاویه‌های درشت است که از به خاطر این صفت از دیگر خطوط ممتاز و متفاوت است.

و در نیمه دوم قرن دوازدهم میلادی در میان سیاه پوستان وسط آفریقا رایج شد تا اینکه از جهت غربی به شهر لاغوس مرکز جدید اسلام و از سمت شرقی به شهر واوی راه پیدا کرد.
زمانی که در قرن هفتم هجری دین اسلام به دست اهل مغرب یعنی بربرها در آن جا گسترش پیدا کرد خطی که از خط مغربی متولد شده بود در اطراف سودان منتشر شد و شهر تمبکتو در سال ۶۱۰ شکل گرفت و چهارمین مرکز علمی مغرب شد و آن خط به نسبت شهر تمبکتو خط تمبکتوئی یا تمبکتی نام گرفت این شهر در نزدیکی سِنگال در غرب آفریقا قرار گرفته و این خط از سودان به سِنگال رفته و آنجا گسترش یافته است.

خط مغاربه
خط مغاربه(مغرب و اندلس) به شکل ابتدایی خود باقی مانده و روش کتابت نزد آنها رونق نداشته جزائری‌ها و مراکشی‌ها اکنون اعداد خارجی را بدل از اعداد هندی که عرب از آن استفاده می‌کرد به کار بستند و آن به دلیل مخلوط شدن آنها با پرتغالی‌ها بوده و الا قبلاً اعداد عربی را به کار می‌بردند و معلوم نیست از چه زمانی ارقام خارجی را پذیرفته‌اند.

نسخ‌ نویسان و نویسندگان در آندلس
در دوران اسلامی نوشتن قرآن در میان مردم آندلس به کمال و زیبایی خطّ رسید و قبل از آن این‌گونه نبود در زمان عبدالرحمن الناصر (در سال ۳۱۷ هجری)آشکار کرد، نسخ‌نویسان و اهل خط و نویسندگان و نقاشان و تذهیب‌کاران در قرطبه(شهری در اندلس و جنوب اسپانیا) زیاد بودند که نام بسیاری از آن اساتید همچون ابراهیم البکری اندلسی که قرائت را به قاریان بزرگ تعلیم می‌داد و نصرالمصحفی از اهل طلیطله و ابن مفصل که اهل مالقه بود که در آن جا ۷۰ قرآن کامل نوشته و محمدبن حکم قرطبی که همه در نویسندگی به او حسادت می‌کردند و ابوجعفر مالقی که شاعر هم بوده و این شعر از اوست:
لیس المدامه مما استریح له ـ ولا مجاوبه الاوتاروالنغم ـ وانما الذتی کتب اطالعا ـ و خادمی ابدا فی نصرتی قلمی(از مضمون این رباعی، رباعی خواجه نصیرالدین طوسی به خاطر می‌آید لذات دنیوی همه هیچ است نزد من / در خاطر از تغییر آن هیچ ترس نیست / روز تنعّم و شب عیش و طرب مرا / غیر از شب مطالعه و روز درس نیست /  ولمثل هذا فلیعمل العاملون ؛ فضائلی) که از کسانی  که عشق را به جمع آوری خطوط علما طلیطله داشته است ابوعامر محمد بن سلیمان(متوفی 523هجری) و ابن ابار مورّخ بلنسی خطاطان اندلس را چنین  توصیف کرد:
سلیمان بن محمد معروف به ابن شیخ(متوفی ۴۴۰) و قاسم بن محمد بن سلیمان الهلالی و محمد الانصاری معروف به ابن الخطار وجمعی دیگر.

و نام عدّه دیگر در مصوّرالخطّ آمده و مؤلف می‌گوید: از آغاز قرن چهارم تعداد نسخ‌نویسان و نسخه‌نویسان زیاد بود.

از جمله: حارث بن مروان و پسرش یحیی قیروانی که هر دو خط نسخ و کوفی می‌نوشتند و علی بن احمد وراق از نساخ قصرصنهاجی، ابراهیم بن سوسن و ابن رشیق که در قلم ریاسی تبحر داشت و عبدالعزیز محمد القرشی الطّارقی و از علمای خطاط محمد بن یحیی بن عبدالسّلام قرطبی و محمد بن صباح کاتب مصاحف و محمد بن حسین قرطبی و عباس بن عمر از اهل صقلیه بودند ودر تاریخ موحدین دوزی صفحه ۲۷ آمده است که تنها در باغ قرطبه ۱۷۰ زن به کار نوشتن مصاحف مشغول بودند و ابن ابار مورخ بلنسی از اهل صنعت خط را در قرن هفتم و هشتم ذکر کرده و می‌گوید بنا بر دلالت بعضی منابع و مصادر آن نهضت و جولان هنری تا قرن نهم و بعد از آنکه دولت اسلامی در آنجا از هم پاشیدآثار اسلامی از جمله خط در اندلس نیز از بین رفت(مصوّر الخطّ و تاریخ الخطّ، از انتشارالخط).
 
خطوط‌ کوفی مشرقی
در این خطوط سه شیوه متفاوت داریم یکی شیوه اصیل عربی که شامل مکّی، مدنی، کوفی، بصری، شامی، مصری و اطراف آن‌هاست و دیگری شیوه ایرانی و سوم شیوه مختلط است.

تمام این شیوه‌ها با بررسی خطوط قرآن‌ها و کتیبه‌های مساجد و بناها از آجری کاشی‌کاری و ظروف سفالین و فلزی و سنگ‌نوشته‌ها به سه نوع تقسیم می شود:
۱.ساده(محرّر) که دارای دو شیوه است شیوه‌ای قدیمی که ساده خالص و خالی از هرگونه تزیین است مانند نمونه‌هایی از قرآن و کتیبه متعلق به قرن اول هجری و کتیبه موجود از آن زمان در مسجد ابن طولون در قاهره می‌باشد. و روش دیگر وه ساده ایرانی که در اکثر قرآن‌هایی که در ایران نوشته شده و بعضی کتیبه‌ها به این شیوه منکسر و تغییر یافته از کوفی اولیه است که دارای رنگ و تزیین می‌باشد و پس از تغییرات زیاد خطوط خاص ایرانی از آن بیرون آمده است.

۲.نوع تزیینی: تفاوت اساسی بین دو نوع ساده و تزیینی این است که نوع ساده دارای اصول و قواعد معیّن است ولی کوفی تزیینی به جز رعایت حروف الفبا بر اساس قواعد ثابت و مشخصی نمی‌باشد و اکثراً پیچیده است و سخت خوانده می‌شود چون در آن بسیار تصرف و ابداع صورت گرفته برای نظم قرینه سازی و پُرکردن زمینه به نقاشی متوسل شده و خط را میان تزیینات هندسی پنهان کرده که شامل شیوه‌های بسیاری است که به نام‌های مُشجّر، مورّق، مُزهّر، مظفر معشق، موشّح است.

در نوع تزیینی(مشجّری یا مشعبی و مورّق یا ریحانی) به خط کوفی ای مشجری گفته می‌شود که تزیینات ابتدایی در آن به وجود آمده و سرخط‌های عمودی و آخر به بعضی حروف مانند نون و واو شاخه شاخه یا شعبه شعبه شده باشد قدیمی‌ترین نمونه این نوع در ایران در مسجد جامع نائین دیده می‌شود که حدود ۲۲۸ هجری قمری است اما مورّق برگ‌دار به طوری است که فاصله‌های بین حروف به وسیله انحنای شاخه‌ها و برگ‌ها پر شده باشد که نمونه آن در مسجد قاهره دیده می‌شود.

اقسام تزیینی دیگر خط کوفی
مزهّر یا گل و برگ‌دار آن است که فاصله‌های بین حروف و کلمات هم به وسیله گل و برگ و شاخه بیشتر تزیین شده است و در مظفر این گونه است که در بعضی نوشته‌های کوفی دیده می‌شود که علاوه بر گل و برگ و شاخه فاصله‌هایی در حرکات خطی هم  تزیینات مختصری ایجاد شده است.

در نیمه دوم از قرن سوم هجری خط کوفی با نقوش اسلیمی مخلوط شده و با خطوط اولیّه یعنی قبل از آن تفاوت پیدا کرده و این تحوّل در قرن پنجم به کمال خود رسیده است.

خط کوفی معقّد(معشق و متشابک)
به این شکل است که علاوه بر تزییناتی که گفته شد گره‌هایی به صورت مختلف لابلای خط قرار می‌گیرد و به نام‌های معقد(گره دار)، معشق(پیچنده)، متشابک(در هم منظم)است.

خط کوفی تزیینی مُوشّح(مصوّر و مزیّن)
در این نوع کوفی هم در حرکات خطی هم در منتصبات و هم در فاصله ها و زمینه ها و نقاشی در هم دیده می شود که به دو صورت میانه و مشکل می‌رسد که با زیباترین خطاطی و طلاکاری و تزیین همراه است و جنبه تزیینی آن بر خط غالب است و در وضع خط و خطاطی تغییرات بزرگی ایجاد کرده است و باعث دیرخوانی سخت خوانی یا ناخوانی خط شده و گاهی بعضی کلمات مختلف را فشرده و در هم جا داده تا حاشیه تزیینی به وجود بیاید در این نوع است که در ضمن تزیینات گره‌های متنوع و مختلفی لابلای آن به دو خط عمودی یا افقی داده شده و تزیینات را دوچندان کرده است.

۳.نوع بنایی(مَعقِلی) که به سه دسته آسان، متوسط و مشکل تقسیم شده می‌توان نام‌های منحصر، مربعی یا مستطیلی، متداخل را بر آن گذاشت که نوع تزیین نشده کوفی است که حرکات مستطیلی شکل(گاهی مربع شکل) حروف آن این خط را از انواع دیگر تفاوت می‌سازد و در انتخاب زاویه‌ها مستطیل یا مربع به طور کلی یک طرح کامل هندسی را ایجاد می‌کند که این نوع کوفی در بسیاری از بناها و مساجد باستانی از زمان تیموریان و صفویان در اصفهان و مشهد و خراسان دیده می‌شود و هنوز هم در میان کاشیکاران رایج است. نام انحصاری آن به این دلیل است که جمله و عبارتی به این خط در انحصار انواع و اقسام شکل‌های هندسی درآمده و سوره یا آیه‌ای از قرآن یا عبارات حدیثی به طور منظم و زمینه‌های یکنواخت گنجانده شده است.

در کوفی بنایی آسان دریک سطح هندسی عبارتی را با حرکات مستطیلی یا مربعی به صورت آزاد و فاصله‌های وسیع که زیاد و کم آن را با خطوط اضافی پر کرده نوشته‌اند و در متوسط زمینه و خط بدون فاصله زیاد و بدون خطوط اضافی در کنار هم و تساوی تنظیم شده‌اند اما در مشکل علاوه بر نظم و ترتیب دقیق زمینه و حرکات هر دو خط و به اصطلاح سواد و بیاض آن خوانده می‌شود که به آن متداخل نیز می‌گویند این خط از اوایل قرن هشتم در اصفهان به وجود آمد و رسم الخط چینی هم در ایجاد این نوع خط مؤثر بوده است.

خط معقلی کدامست؟
در کتاب‌هایی که نام خط معقلی در آن آمده ذکر شده که پیش از خط کوفی خط معقلی یا(معقلی و عبری) بوده است و می‌گویند اعراب در اطراف حجاز پیش از اسلام در نوشته‌های خود این دو خط را به کار می‌بردند اما در سنگ نوشته‌ها و کاغذهای بردی  خطوط قرآن‌های صدر اسلام نامی از معقلی وجود نداشت و در تحقیقات محققان قدیم هم نیامده است به جز اینکه در مصور الخط گفته شده که خطوط به نام شهر و سرزمین‌ها شهرت پیدا کرده نام خط معقلی را منسوب به شهرها بیان کرده و هیچ توضیحی نداده و ما هم شهر و ناحیه‌ای به این نام پیدا نکردیم.

قبلاً گفته‌ایم که دو نوع خط یکی دارای زوایا و سطح بوده که به آن مبسوط و دیگری مستدیر و گرد و لین و نرم بوده و پیش از اسلام وجود داشته و می‌توانیم آن را به نوع مبسوط مطابقت دهیم تا با گفته‌های محققین پیوند پیدا کند  از طرف دیگر با نشانه‌هایی که به بعضی رساله‌ها از خط معقلی اشاره دارند محال است که چنین خطی به این کمال پیش از خط کوفی وجود داشته باشد و مشخص است که در آخرین مرحله خط کوفی به وجود آمده است بنابراین درباره کلمه معقلی چند احتمال است اول اینکه کلمه معقلی از کلمه عملیقی باشد که در متن نفایس الفنون آملی(در زمان سلطان محمد الجایتو) آمده است که از جمیع خطوطی که مشهورند مانند عربی و یونانی و اُیغُری و هندی و خطای خط عرب لطیف‌تر و شیرین‌تر است چه تزیین و تبیین آن مشخص و اصلاح و تمجید آن واضح و روشن است و در روزگار گذشته خط مشهور میان عرب خط معقلی(عملیقی) بود و بعد از آن خط کوفی ظاهرشد.

اگر شواهدی که از خط مسند حمیری به دست آمد را خط عملیقی هم می‌گفتند دیگر شکی باقی نمی‌ماند زیرا طایفه های جنوب عربستان و ملوک معین و سبا و حمیر از بقایای عمالقه بوده‌اند و وجود و گسترش خط آنان پیش از کوفی و تاثیر که در کوفی داشته مشخص است و از نظر صورت و شکل ظاهر خط کوفی بنایی شباهتی به خط مسند دارد اما باز این اشکال وجود دارد که تطبیق کامل بین آن‌ها وجود ندارد و فاصله زیادی با هم دارند.

پس از آنکه خط کوفی در بناها به کار رفت از آن صورت مشخصی به نام بنایی به وجود آمد و نام معقلی نیز به آن داده شده زیرا معقل در لغت به معنی پناهگاه و کوه بلند آمده(المنجد و مجتمع البحرین) و این معنی با این نوع خط بنایی مطابق است و کلمات و حروف مانند قلعه و پناهگاهی محصورشده، یکدیگر را در برگرفته به طوری که دسترسی به آن مشکل و تغییر بین آن‌ها را مشکل‌تر می‌کند. و این نظریه اساسی‌تر و بهتر است که خط بنایی را پس از اینکه به کمال خود رسیده معقلی نامیده شد ولی در این احتمال هم اشکالی وجود دارد پیش از خط کوفی خط معقلی وجود داشته و اگر بگوییم که خط معقلی دو صورت قدیم و جدید داشته که قدیم آن همان خط زاویه‌دار مسطح و مبسوط است که پیشینه خط کوفی بوده و جدید آن همین خط بنایی مشهور است که در بناها تا به امروز به کار می‌رود و از خط کوفی متولد شده است.

اما در کتاب‌هایی که نام معقلی در آنها آمده است که عبارتند از:
۱.کتاب نفایس الفنون فی عرایس العیون در قرن هفتم.

2. رساله خط عبدالله صیرفی معاصر اولجایتو خدا بنده(در اوایل قرن هشتم) که در آن در تعریف خط محقق می‌گوید پس شباهت با خط کوفی و معقلی بیشتر از جهت سطح است.

۳. سلطان علی مشهدی(متوفی ۹۲۶ هجری) در ضمن اشعار کتاب صراط السطور آورده است که پیش‌تر از زمان شاه رسل خلق را راهنمای نشاه قل سرخطی که نامه فرسودی  خط عبری و معقلی بودی.

۴. در مداد الخطوط میرعلی هروی(متوفی 951 هجری) هم آمده در قدیم خط معقلی معمول بوده و مجموع آن سطح است و اصلاً دور ندارد و بهترین خط معقلی آن است که سواد و بیاض آن را بتوان خواند و نام گذاری معقلی برای آن است که محل تعقل است. و این تعریفی که میرعلی هروی کرده کاملاً با خطوط بنایی جدید که زائیده کوفی است مطابقت دارد.

۵. مداد الخطوط(سال 995 هجری) از درویش محمد بن دوست محمد بخارایی که عین عبارت سلطان علی و میرعلی را آورده است(به غیر از وجه تسمیه).

۶. تذکره خوشنویسان غلام محمد هفت قلمی دهلوی(1239 هجری) می‌گوید شباهت محقق به خط عبری و کوفی و معقلی بیشتر از جهت سطح است.

۷. در نامه دانشوران علاوه برگزارش حال ابن مقله و وضع خط نسخ آمده  که بفرمایید تا کلام الله مجید را به آن خط بنویسند و خط محقق و ریحان و کوفی معقلی را در سر سوره‌ها بیاورند.

8.کتاب خط و خطاطان که اشاره‌ای به خط معقلی کرده است. 

۹. مصور الخط العربی تألیف مهندس ناجی زین الدین به سال ۱۳۸۸ قمری هجری که اسدالغابه ابن اثیر و صبح الاعشی در شمارش انواع کوفی گفته است.

۱۰. گنجینه خطوط در افغانستان(حوت ۱۳۴۵)خط محمدعلی هروی که خط بنایی را به نام معقلی نمونه داده و در تعریف آن از استاد قدیم خود میرعلی هروی تبعیت کرده و با تلفظ مُعَقلّی(با تشدید قاف) نام نهاده است البته همان معقلی بی تشدید صحیح است.



 

© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط